English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1797 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to work off U مصرف کردن دست کشیدن از
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bouse U بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
average propensity to consume U میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
diminishing utility U اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
consumer logistics U امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
power consumer U مصرف انرژی مصرف توان
margin propensity to consume U تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
spends U مصرف کردن
spend U مصرف کردن
dismantle U بی مصرف کردن
dismantled U بی مصرف کردن
use up U مصرف کردن
to use up U مصرف کردن
dismantles U بی مصرف کردن
eat U مصرف کردن
eats U مصرف کردن
dismantling U بی مصرف کردن
consumed U مصرف کردن
consumes U مصرف کردن
put away U مصرف کردن
consume U مصرف کردن
overspend U زیاد خرج یا مصرف کردن افراط کردن
use U بکاربردن مصرف کردن
uses U مصرف استفاده کردن
slather U بطورافراط مصرف کردن
uses U بکاربردن مصرف کردن
use U مصرف استفاده کردن
use up U تمام شدن مصرف کردن
run through <idiom> U اصراف کردن بیهوده مصرف کردن
expends U مصرف کردن هزینه کردن خرج کردن
expending U مصرف کردن هزینه کردن خرج کردن
expended U مصرف کردن هزینه کردن خرج کردن
expend U مصرف کردن هزینه کردن خرج کردن
shoot up <idiom> U مواد را از راه تزریق مصرف کردن
To consume all ones energy . U تمام نیروی خودرا مصرف کردن
premix U قبل از مصرف مخلوط کردن پیش امیختن
disposal U انهدام اسناد و مدارک یا وسایل مصرف واگذار کردن
expending U صرف کردن مصرف کردن
expends U صرف کردن مصرف کردن
expend U صرف کردن مصرف کردن
expended U صرف کردن مصرف کردن
weight U بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
to scrape down U تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
ejection U خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
peg U میخ زدن میخکوب کردن محکم کردن زحمت کشیدن
pegs U میخ زدن میخکوب کردن محکم کردن زحمت کشیدن
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone . U ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
To smell. To sniff. U بو کشیدن ،بو کردن
experiences U تجربه کردن کشیدن
lengthened U طولانی کردن کشیدن
lengthening U طولانی کردن کشیدن
traced U ضبط کردن کشیدن
lengthens U طولانی کردن کشیدن
experiencing U تجربه کردن کشیدن
strap U کشیدن تیز کردن
experience U تجربه کردن کشیدن
triggered U کشیدن رها کردن
trigger U کشیدن رها کردن
traces U ضبط کردن کشیدن
lengthen U طولانی کردن کشیدن
entrain U سوار کردن کشیدن
trace U ضبط کردن کشیدن
triggers U کشیدن رها کردن
straps U کشیدن تیز کردن
snuffling U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffle U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffles U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffled U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
twinge U درد کشیدن تیر کشیدن
twinges U درد کشیدن تیر کشیدن
agonise U زحمت کشیدن درد کشیدن
picketed U نرده کشیدن مراقبت کردن
picket U نرده کشیدن مراقبت کردن
go out U اعتصاب کردن دست کشیدن از
pickets U نرده کشیدن مراقبت کردن
solicit U بیرون کشیدن وسوسه کردن
lie دراز کشیدن استراحت کردن
lied U : دراز کشیدن استراحت کردن
solicited U بیرون کشیدن وسوسه کردن
impaling U محدود کردن میله کشیدن
fences U حفظ کردن نرده کشیدن
to lead away U پیرو خود کردن کشیدن
muck U خراب کردن زحمت کشیدن
lies U : دراز کشیدن استراحت کردن
breathe U نفس کشیدن استنشاق کردن
inhaling U بداخل کشیدن استشمام کردن
recede U عقب کشیدن خودداری کردن از
compass U نقشه کشیدن اختراع کردن
chid U گله کردن از زوزه کشیدن
receded U عقب کشیدن خودداری کردن از
receding U عقب کشیدن خودداری کردن از
impaled U محدود کردن میله کشیدن
recedes U عقب کشیدن خودداری کردن از
machinate U نقشه کشیدن تدبیر کردن
to keep watch U کشیک کشیدن موافبت کردن
inhales U بداخل کشیدن استشمام کردن
impales U محدود کردن میله کشیدن
breathed U نفس کشیدن استنشاق کردن
yip U زوزه کشیدن عوعو کردن
fence U حفظ کردن نرده کشیدن
breathes U نفس کشیدن استنشاق کردن
inhale U بداخل کشیدن استشمام کردن
epp U جزر کردن فرو کشیدن
inhaled U بداخل کشیدن استشمام کردن
soliciting U بیرون کشیدن وسوسه کردن
solicits U بیرون کشیدن وسوسه کردن
impale U محدود کردن میله کشیدن
extracted U بیرون کشیدن استخراج کردن
aspirates U خالی کردن بیرون کشیدن
aspirating U خالی کردن بیرون کشیدن
dragged U سخت کشیدن لاروبی کردن
withdrawal U خارج کردن عقب کشیدن
aspirate U خالی کردن بیرون کشیدن
garrisons U محصور کردن حصار کشیدن
drags U سخت کشیدن لاروبی کردن
extracts U بیرون کشیدن استخراج کردن
garrison U محصور کردن حصار کشیدن
extracting U بیرون کشیدن استخراج کردن
rail U نرده کشیدن توبیخ کردن
withdrawals U خارج کردن عقب کشیدن
drag U سخت کشیدن لاروبی کردن
leave off U قطع کردن دست کشیدن از
extract U بیرون کشیدن استخراج کردن
scareup U فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
clamour U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamor U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
stroke U لمس کردن دست کشیدن روی
stroked U لمس کردن دست کشیدن روی
strokes U لمس کردن دست کشیدن روی
To spilt hair . To make a fine distinction . U مورااز ماست کشیدن ( مو شکافی کردن )
touse U اذیت کردن اندامهای کسی را کشیدن
bedraggle U روی زمین کشیدن و چرک کردن
take in U باز کردن و به داخل کشیدن طنابها
stroking U لمس کردن دست کشیدن روی
clamoured U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
lucubrate U شب زنده داری کردن وزحمت کشیدن
clamouring U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamours U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
to plan a building U نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
cross (something) out <idiom> U حذف کردن یاخط کشیدن روی چیزی
to dwell on U زیاد وقت صرف کردن روی کشیدن
foot bow U کشیدن و رها کردن تیر به کمک دست و پا
to take a recess U موقتا دست از کار کشیدن تنفس کردن
gaping U خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
gaped U خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
gapes U خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
gape U خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
shielding U زره کشیدن یازره پوش کردن روکش
lanciation U سوراخ کردن یا تیر کشیدن دردتیر کشنده
arm U مسلح کردن چاشنی کشیدن اماده انفجارکردن
To crane ones neck . U گردن کشیدن (دراز کردن بیرون آوردن )
extending U کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
extends U کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
extend U کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
sport U پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
sports U پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
sported U پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
cable U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
sain U تقدیس کردن علامت صلیب روی بدن یاسینه کشیدن
cabled U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
superinduce U تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
dragged U کشیدن بزور کشیدن
drags U کشیدن بزور کشیدن
drag U کشیدن بزور کشیدن
whip stall U شیرجه قائم سوت کشیدن شیرجه کردن هواپیما
usages U مصرف
comsumption U مصرف
consumerism U مصرف
overall consumption U مصرف کل
sodden U بی مصرف
aggregate consumption U مصرف کل
waste U بی مصرف
extravagant U مصرف
usage U مصرف
expenditure U مصرف
expense U مصرف
otiose U بی مصرف
income consumption curve U مصرف
of no a U بی مصرف
wasters U مصرف
wasteful U مصرف
consumption possibility line U حد مصرف
waster U مصرف
disposal U مصرف
good for nothing U بی مصرف
offtake U مصرف
wastes U بی مصرف
consumption U مصرف
unemployed U بی مصرف
industrial consumption U مصرف صنعتی
irrigation consumption U مصرف ابیاری
internal power U مصرف داخلی
bootless U بی مصرف بی علاج
throw away U چیز بی مصرف
autonomous consumption U مصرف مستقل
internal consumption U مصرف داخلی
induced consumption U مصرف تشویقی
users U مصرف کننده
throwaway U یکبار مصرف
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Jack Attac
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com